معنای عدالت
عدالت یعنی اینکه هرچیزی به اندازه و مناسب و متناسب و در جای خودش گذاشته بشود.
اگر وزنهی دو کیلوگرمی برداریم باید به همان مقدار به ما فشار بیاد.
اگر پای خود را کمی روی پدال گاز فشار دهیم، سرعت اتوموبیل هم کمی زیاد شود.
اما در زندگی در اغلب موارد اینگونه نیست.
ما در یک سفر هزار کیلومتری، ۹۹۹کیلومتر را با دقت رانندگی کنیم، اما یک متر و یک ثانیه حواسمان پرت شود، تصادف کرده و ممکن است نابود شویم!
زندگی عادلانه نیست چون در طبیعت بقای بسیاری از موجودات به واسطهی کشتن وحشیانه دیگران و خوردن زنده زندهی آنهاست! آن هم به طور معمول در نبردها و موقعیت های نابرابر. شیری آهویی را می خورد و همواره قویترها و سریعترها و زرنگترها و پرحیلهترها، ضعیفترها و کندترها و سادهترها را از بین می برند.
یا وجود پدیدههایی مانند سیل و سونامی و زلزله و طوفان، که هر سازه و موجود زندهای را در هم پیچیده و از بین می برد.
واکنش ما در قبال ناعادلانه بودن زندگی
وقتی که من می دانم روی این آسفالت دانهای نمی روید، احتمالا جهت کشاورزی بر این بستر اقدام نکرده و ناامید هم نمی شوم. توقعاتم واقعبینانه می شوند و به توهمات امید نمی بندم. از نتایج ناعادلانه کمتر شوک شده و پذیراتر می شوم. اگر با خرسها خوبی کردم و دستم را خوردند، از آنها ناراحت نمی شوم که چرا ناعادلانه رفتار کردهاند!
علت بسیاری از افسردگی ها و خشم و ناراحتی ها، توقع عدالت در زندگی است. توقعی که به طور معمول برآورده نمی شود! فردی طبق آموزههای دینی و فرهنگی و عرفی رفتار می کند، خمس زمین و مالش را می دهد، در معاملاتش رعایت انصاف را می کند، بیشتر از حد توانش هم به دیگران کمک می کند، موقع برداشت محصول، سیل می آید یا بارانی می زند و کل دسترنجش به فنا می رود. علاوه بر آسیب بزرگ اقتصادی، در بنیان های باوری اش هم خلل وارد می گردد که چرا اینگونه شد؟! من که خوب بودم و خوبی کردم، چرا نتیجهی منفی و بد و ضرر حاصلم شد؟!
پس با آگاهی از اینکه زندگی بر مدار انصاف و عدالت نیست، توقعاتمان واقع بینانه و منطقی شده و کمتر ناراحت می شویم.
همچنین می آموزیم که عدالت و انصاف و اخلاق خوب و مفید است و حال افراد را خوب می کند، ما هم موجوداتی اجتماعی و محتاج کمک هم جهت بقا هستیم، پس برای بیشتر و بهتر نگهداشتن دیگران در کنار خود، تلاش می کنیم تا در تعاملات و روابط انسانی و حتی انسان و حیوان و انسان محیط زیست، عادلانه، منصفانه و اخلاقی رفتار کنیم.
باید بدانیم رسیدن به ناعادلانه بودن دنیا میوه عقلانیت و واقع بینی است. در گام بعدی با مسئولیت پذیری به سمت ایجاد عدالت روی زمین برویم. به این معنی که من از زندگی و طبیعت انتظار عدالت ندارم، اما از انسان دارای سلامت روان و با مدیریت عقل و بالغ، انتظار دارم در مسیر بنیان نهادن عدل و انصاف حرکت کند.
باید دانست که می توان در جهت عادلانه تر کردن جهان کوشید و راه آن در افزایش عزت نفس و “من خوبم – تو خوبی – همه خوبند” است. چرا که منِ خوب، کار خوب در حق خود می کنم، تو و دیگران را هم خوب می دانم پس کار خوب در حقتان می کنم.
احسان رضاپور لرکی